در حال حاضر روسپی گری در مصر غیر قانونی است[1] اما این فعالیت تا سال 1949 در آن کشور قانونی بوده است.
اولین گواهی رسمی روسپی گری در مصر به قرن هفتم باز می گردد. این گواهی ها در مقر رئیس پلیس صادره می شده است.
محمد علی پاشا که در ابتدا مخالفتی با این موضوع نداشت در سال 1837 آن را ممنوع کرد. چندی بعد مجدد فعالیت فاحشه خانه ها و فاحشه ها از سرگرفته شد. البته این مرتبه به واسطه لایحه “دستورالعمل فاحشه خانه ها” همه چیز ثبت و ضبظ می شد تا اینکه در سال 1949 این قانون ملغی و طی دو سالِ بعد همه ی انواع فاحشگی غیر قانونی اعلام گردید.
بخشنامه ساماندهی روسپی ها در سال 1885 ابلاغ و تمام کسانی که در این حوزه فعالیت می کردند ملزم به ثبت اسامی و مشخصات خود شدند و در غیر این صورت مشمول مجازات می گردیدند. جدیداً نسخه هایی از این گواهی ها پیدا شده که متعلق به 118 سال پیش است. طبق این گواهی ها افراد در این حوزه به دو دسته ی قواد و روسپی تقسم بندی می شدند.
در گواهی هایی که برای ایشان صادر می گردید سن، آدرس، شماره گواهی و تاریخ معاینه پزشکی و … ثبت می شد.
پیشنهاد لغو قانون روسپی گری
افراد متعددی به بهانه اینکه مصر “کشور الأزهر” است برای الغای این موضوع تلاش کرده بودند اما با توجه به آنچه شیخ محمد متولی الشعراوی نقل کرده ضربه نهاییِ لغو این قانون به دست یک نماینده ی مجلس، نماینده ای که شاید در تاریخ مصر تکرار شدنی نباشد، زده شد.
سید جلال الجیلانی سال 1899 در روستای بنی عدیات در استان أسیوط متولد شد. او پیش از 5 سالگی پدر و مادر خویش را از دست داد و از آن پس راهی منزل دایی خود شد و تحت سرپرستی او قرار گرفت.
15 ساله که شد به قاهره رفت و به کمک یکی از آشنایان در یک نانوایی مشغول به کار گردید. سید جلال با دوچرخه برای مغازه ها و رستوران ها نان می برد.
وی پیش از بیست سالگی تصمیم گرفت قاهره را ترک کرده تا در یکی از شرکت های یونانی در بورسعید، بندری در شمال شرق مصر، مشغول به کار شود.
همین کار باعث شد تا از طریق مشتریان شرکت با زبان های مختلفی آشنا شود.
سرنوشت راه را برای “سید جلال” گشود و در مدت زمانی کوتاه به یکی از قدرتمندترین تاجران (واردات و صادرات) مصر تبدیل شد.
وی در سیاست نیز نقش برجسته ای ایفا کرد. در سال 1945 به عنوان نماینده منطقه باب الشعریة[2] راهی مجلس شد و سالها در این منصب باقی ماند. تا جایی که به او لقب “شیخ نمایندگان” را داده بودند.
سید جلال الجیلانی پرچمدار لغو قانون روسپیگری بود. او سبب تغییر وضعیتی شد که در آن زمان برای مردم مصر غیر قابل قبول بود.
سید جلال و شیخ شعراوی به شدت با یکدیگر رفاقت داشتند و تقریباً هر روز یکدیگر را ملاقات می کردند.
شیخ شعراوی تعریف کرده که چگونه دوستش، سید جلال، وزیر امور اجتماعی را در خیابانی که فاحشه خانه ها در آن قرارداشت گیر انداخته و همین سبب گردیده که “بخشنامه لغو فاحشه خانه ها” تصویب گردد.
ضمناً بیان کرده که خودش قرآن خواندن سید جلال در کُما را شنیده است.
شیخ متولی در مصاحبه ای نادر با سعید أبوالعینین، روزنامه نگار، بیان کرده:
- عموی من، سید جلال، اقدامات ملی مهمی انجام داده بود. بهش پیشنهاد کردم یکی رو مامور جمع آوری اسناد اونها از آرشیو مجلس کنه و برای استفاده آیندگان چاپشون کنه
سید جلال پس از شش سال پیگیری مستمر و بدون خستگی نهایتاً در سال [3]1947 این لکه ننگ را از پیشانی مصر پاک کرد[4].
نقشه لغو روسپی گری
شیخ شعراوی ماجرای برنامه ای که سید جلال برای وزیر امور اجتماعیِ وقت مصر، جلال فهیم پاشا، تدارک دیده، برنامه ای که منجر به لغو قانون روسپی گری شد را اینگونه تعریف می کند:
- عمو سید جلال اون زمان نماینده پارلمان بود، از سال 1945 به عنوان نماینده باب الشعریة وارد مجلس شده بود و سالها هم در همین سمت بود. معروف ترین خیابانی که به طور رسمی فحشا تُوی اون در جریان بود، یعنی خیابان کلوت بک، تُو منطقه باب الشعریة که سید جلال نماینده اونجا بود، واقع شده بود. همین باعث شده بود که خیلی فکرش مشغول این موضوع باشه. بالاخره اون منطقه منطقه ش بود و اونجا زندگی می کرد. وقتی فاحشه ها رو می دید که برای فحشاء توی خیابون وایسادن، بی شرمانه از مردمُ برای اینکار دعوت می کنن، بین خودشون حرف های رکیک و فحش رد و بدل میشه و برای اغوا کردن هر کی که از خیابون رد میشه با هم دیگه مسابقه میدن و اونا رو به زور می کشونن تُو خونه ها، خون خونشُ می خورد.
همین فکر و خیالا باعث شد یه نقشه برای وزیر امور اجتماعی اون زمان بکشه تا وضعیتُ درک کنه و از اونجا که مسؤول وزارت خونه ایه که اگه بخواد می تونه این لکه ننگُ پاک کنه، برای لغو این قانون اقدام کنه.
رفت پیش وزیر، یعنی پاشا جلال فهیم و بهش گفت: تصمیم داره پروژه خیریه بزرگی رو شروع کنه. پروژه شامل ساخت یه مدرسه هم میشه و خیلی فوری می خواد دست به کار بشه و مدرسه رو بسازه. مکان و تجهیزات این موضوع هم فراهم شده و آماده اینه که جناب وزیر قدم رنجه کنند و از اونجا، که یکی از زیر مجموعه های اون پروژه ی خیریه ی بزرگه، بازدید کنند.
گفت که دیدن وزیر باعث خوشحالی مردم منطقه میشه و تشوقشون می کنه که برای این جور پروژهای خیریه پیش قدم بِشَن.
وزیر موافقت کرد. روز قرار جناب وزیر با درشکه ای که سید جلال براش فرستاده بود راهی شد تا اهالی منطقه ببینندش و به استقبالش بیان. سید جلال از قبل با درشکه چی هماهنگ کرده بود که جناب وزیر رو از خیابون کلوت بک بیاره و اونجا هم آروم حرکت کنه. همین که درشکه وارد خیابون شد فاحشه ها گمان کردن که یه مشتری کله گنده اومده، دویدن سمتش و بدون اینکه اونُ بشناسن هر کی سعی می کرد بِکِشَتش سمت خودش. کار به جایی رسید که جناب وزیر بین فاحشه ها گیر افتاد و نمی دونست چجوری باید خودشُ از این معرکه نجات بده.
جناب وزیر شَستِش خبردار شد که کار، کارِ سید جلالِ مخصوصاً که هیچ کس برای نجات دادنش از دست فاحشه ها اقدامی نمی کرد. وزیر بعد از اینکه کلاهش افتاد، لباساش پاره شد و جیبشُ زدن با هر بدبختی ای که بود، با داد و بیداد و فحش خودشُ از دستشون خلاص کرد.
با حال خراب و همینطور که به سید جلال بد و بیراه می گفت و فحش می داد برگشت خونه. چند روز بعد “فرمان لغو روسپی گری” رو صادر کرد. سید جلال هم سرزده رفت پیشش و در حالی که می خندید به خاطر شجاعش در صدور فرمان لغو روسپی گری و پاک کردن این لکه ننگ، اَزَش تشکر کرد و بهش گفت:
“حقیقتاً کار خیلی بزرگی کردی، مردم بعدها ازت یاد می کنن”. وزیر که آروم شده بود گفت: ” همچنین میگن که تو بودی که نقشه ریختی تا وزیر این فرمان رو صادر کنه”
سخنان شیخ شعراوی درباره سید جلال و تلاش نماینده ای از اسکندریه که برای تصویب مجدد قانون روسپی گری تلاش کرد و اینکه چگونه سید جلال در جلسه ای طوفانی او را سر جای خود نشاند، ادامه پیدا می کند.
نقشه ای دیگر / بازگشت روسپی گری
نماینده پیشنهاد دهنده گفت:
- روسپی گری اینبار در محدوده ای مشخص صورت می پذیرد و روسپی ها به صورت دوره ای معاینه پزشکی می شوند که باعث جلوگیری از مریضی های آمیزیشی و شیوع آنها می شود و جوانان در فاحشه خانه های رسمی به چیزی می رسند که آنان را از تعرض به زنان در خیابان ها باز می دارد.
این پیشنهاد به مذاق برخی نمایندگان خوش آمد.
سید جلال برخاست و گفت:
- آنهایی که گمان می کنند لغو روسپی گری باعث انتشار بیش از پیش مریضی های آمیزشی می شود، اشتباه می کنند. من آمارهایی دارم که توسط مجامع پزشکی بین المللی منتشر گردیده و ثابت می کند که مریضی های آمیزشی در نظام هایی که روسپی گری را به صورت قانونی پذیرفته، بیشتر و در نظام هایی که آن را ممنوع نموده اند، کمتر است.
کسانی که می گویند جوان با این نیروی جنسی نمی داند چه بکند و کجا برود، گمان می کنند که جوان گوساله ای است که کاری جز خوردن و فحشاء ندارد و وظیفه ما این است که برای او فاحشه خانه آماده کنیم به سمت فساد هدایتش کنیم. مشکل جوانان بزرگتر و عمیق تر از این چیزهاست. جوانان از بیکاری رنج می کشند و وظیفه ما این است که برای آنها شغل ایجاد کنیم تا ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهند. کار هم برای آنها و هم برای حکومت فایده دارد.
سید جلال ادامه داد:
- مصر موضوع فاحشه گری را فراموش کرده و این موضوع دیگر به فکر احدی خطور نمی کند اما اگر نماینده پیشنهاد دهنده یِ تصویب مجدد قانون روسپی گری در پیشنهاد خود مُصِر است باید به عنوان قدم اول برای از سر گیری مجدد این برنامه پنج زن از خانواده خود را تقدیم بفرمایند.
هیاهویی به پا شد.
نماینده ی پیشنهاد دهنده بدون اینکه پاسخی بدهد، جلسه را ترک کرد.
[1] این متن ترجمه مقاله “کیف تم إلغاء تقنین الدعارة فی مصر ؟ … الشعراوی یجب” اثر علاء رضوان می باشد که در 15 سپتامبر 2018 منتشر و توسط اینجانب ترجمه گردیده است.
[2] نام منطقه ای معروف در قاهره
[3] همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد، تاریخ لغو قانون روسپیگری در مصر 1949 می باشد. در مقاله “بالصور.. تعرف علي الرجل الذي تسبب في إلغاء البغاء بمصر” نیز به همین تاریخ اشاره شده و بیان گردیده: “پس از اینکه جلال فهیم، وزیر امور اجتماعی، رسماً قانون لغو روسپیگری را ابلاغ کرد، در 20 فوریه سال 1949 فرمانده کل نیروهای مسلح مصر با حکم نظامی، به شماره 76، دستور بسته شدن تمامی فاحشه خانه ها را صادر کرد”
[4] تعبیر “لکه ننگ” و … که در این مقاله به کار رفته عقیده نویسنده مقاله است و بنده به عنوان مترجم صرفاً جهت رعایت امانت و انتقال دقیق عقیده مولفِ مقاله این تعابیر را عیناً نقل کرده ام. به نظر بنده برای اینکه با اطمینان بگوییم که آن موضوع لکه ننگ بوده یا نه، باید به طور دقیق تاریخ معاصر مصر را بررسی کنیم و ببینیم جامعه پس از ابلاغ قانون لغو روسپیگری چه مسیری را طی کرده است و اکنون در چه وضعی است.