آیا زنان نویسنده عرب از ورود به قلمرو دردسر ساز نوشتار جنسی می ترسند ؟[1]
بسیاری از اوقات، مخصوصاً هنگامی که موضوع در رابطه با جسم و رابطه جنسی است، زنِ عرب به واسطه آداب و سنن جامعه شرقی و شرم زنانه نمی تواند احساسات زنانه ای که درون سینه اش موج می زند را بیان کند و به گوشه و کنایه روی می آورد.
اگر این زن، زنِ عرب، نویسنده باشد افشاگری او برای ورق به جزئی جدانشدنی از وی تبدیل می گردد. البته درجات افشاگری بسته به شخصیت نویسنده و قدرتش در شکستن تابوها و قید و بند های جامعه که مانند ناظری درونی میان او و آزادی قلمش حائل گردیده، متفاوت است.
هنگامی که زنانِ نویسنده عرب درباره رابطه جنسی می نویسند، اکثراً به توصیف احساسات زنانه، بدون اشاره به جزئیات افعال جنسی اکتفاء می کنند. اگر هم بخواهند به توصیف این افعال بپردازند به ناچار با استعاره، کنایه، اشاره و در لفافه سخن می گویند و تکمیل تصویر را به قوه ی خیال خواننده واگذار می کنند. تعداد کمی از ایشان در دوره ادبی معاصر جرأت کرده که وارد قلمرو نویسندگی جنسی و قضایای دردسر ساز آن شود. این در حالی است که جامعه ی شرقی به تعداد فراوانی از نویسندگان مرد برای شکستن این تابو چراغ سبز نشان داده که به همین واسطه درخصوص افعال جنسی و روابط همجنسگرایانه صحبت کرده اند.
علی رغم تمام موارد مطروحه جلوه های رابطه جنسی در برخی از آثار زنان نویسنده عرب به چشم می خورد. به عنوان نمونه: “أنا أحیا” اثر ادیب لبنانی لیلی بعلبکی در اوایل دهه نود، “وصف البلبل” اثر رمان نویس مصری سلوی بکر و “حملة تفتیش أوراق شخصیة” اثر نویسنده مصری لطیفة الزیات.
ادیب عراقی عالیة ممدوح در رمان خود با عنوان “حبات النفتالین” به روابط زنان همجنسگرا پرداخته و رمان نویس لبنانی حنان الشیخ در رمان “مسک الغزال” به وضوح درخصوص رابطه لزبین ها سخن می گوید.
رمان “بروکلین هایتس” اثر میرال الطحاوی سعی در بازسازی هویت جنسی زنان دارد. موضوع رمان “اسمه الغرام” علویة صبح، ادیب و ناقد لبنانی، سکس در مناطق روستایی و شهری است. وی جسم را به عنوان میدانی برای بروز و ظهور خشونت و ظلم به تصویر می کشد.
رمان نویس سوری غادة السمان بسیاری از مواقع در آثار خود درخصوص زندگی جنسی و قضایای عاطفی سخن می گوید. همچنین سلوی النعیمیِ سوری که کتابهایش به واسطه جراتش شاخص است، درباره آزادی رابطه جنسی و مرودات سخن می گوید. فضیلة الفاروق الجزائری نیز معروف ترین رمان خویش، “اکتشاف الشهوة”، را درباره رابطه جنسی نوشته است.
“دنیا” اثر ادیب لبنانی علویة صبح و دو رمان “أیل” و “المربیة الکاملة” اثر نویسنده مراکشی لیلی سلیمانی که بر روی برخی مشکلات زنان، اعتیاد جنسی و خیانت همسران تمرکز نموده، در همین دسته قرار می گیرند.
استاد ادبیات عربی دکتر منی برنیس، آثار جسورانه فراوانی دارد که به تفصیل به مسائل عاطفی و جنسی اشاره کرده است. از آن جمله رمان “إنی أحدثک لتری” است که تعدد در روابط جنسی را تائید می کند.
رمان “أنا أروی یا مریم” اثر نویسنده مصری أریج جمال درباره روابط زنان همجنسگرا است. عزة سلطان مصری در رمان “تدریبات علی القسوة” داستان زنی لزبین را به تصویر می کشد که به واسطه نیاز و زیبایی اش از او سوء استفاده می گردد.
ضمناً رمان نویس جوان مصری نهلة کرم در “علی فراش فروید” طرح متفاوتی از تاریخ جسمی، جنسی و اجتماعی زنان ارائه می کند. هیلانة الشیخ سعودی، آثار جنسی شجاعانه ای را در رمان های خود، “أمرأة أمسکت فی ذات الفعل” و “تبسمت جهنم” و “تموز و الکرزة”، عرضه نموده است.
أریج جمال، رمان نویس مصری درباره موضوع همجنسگرایی در رمان “أنا أروی یا مریم” خویش، می گوید: “یه قصه، صحنه یا به طور دقیق تر سکانس ها و شخصیاتی پراکنده و گنگ از اینجا و اونجا تُو ذهنم داشتم. سعی داشتم اینا رو سر و سامون بدم. بعدش بیخیال شدم. ولی این ایده وِلَم نمی کرد. جذبه نویسندگی منُ گرفت و شروع کردم به نوشتن یا به طور دقیق تر درباره نویسندگی کنجکاوی کردم. اولش به این رمان به چشم یه داستان نگاه می کردم. اون زمان توانایی نوشتن رمانُ نداشتم. این شروع ماجراجویی بود. تُو این مسیر ادیب لبنانی جبور دویهی با سوالایی که اَزَم می پرسید و تشویق کردنم، کمکم کرد. کمک کرد رمان هایی که با موضوع مشابه نوشته شدنُ بخونم تا اینکه کم کم پروژه تبدیل به رمان شد.”
أریج اضافه می کند: ” شَکی نیست که جامعه میتونه نقش یه ناظر رو برای یه زن نویسنده بازی کنه. البته تا جایی که خود نویسنده اجازه میده. نه کسی شایستگی اینُ داره و نه می تونه که احساسات، افکار و خلاقیت تو رو کنترل کنه. سلطه و قدرت جامعه مجازیه. واقعی نیست. معتقدم که آزادی یه ویژگی فردیه که باید بِهش توجه کرد و پر و بال داد. به نظر من نویسندگی و مطالعه ادبیات مهمترین تمرین برای این موضوعه. ما، به عنوان زن، باید بنویسیم و دائماً هم کیفیتشُ بالا ببریم. بعضیا درباره آزادی و اختلاف عقاید صحبت می کنن اما نسبت به نظرات خودشون تعصب دارن، برعکس بعضیا درباره آزادی حرف نمی زنن ولی بِهِش ایمان دارن. آزادی یه نوع شهوده. بدون آزادی هیچ زن و مردی نمی تونه بنویسه”.
درباره انتساب متن به نویسندگان[2] زن[3] و در پاسخ به این سوال که کدام متن را برگرفته از زندگی و شخصیت شما می دانند؟ ، گفت: ” من آثار مکتوب زیادی دارم، تُوی سَرَم هم آثار دیگه ای هست که اگه بهشون مجال بروز بدم شهادت میدن که اونا خود منن. نکته مضحک اینه که این نسبت دادن از طرف جامعه صورت نمی گیره. از سمت کسایی که باهاشون رابطه عاطفی دارم انجام میشه. با این حال کماکان اعتقاد دارم که جامعه واقعاً به رمان نیاز داره تا نیاز خودشُ به نیاز خودشُ به همدردی، سخن چینی و اظهار نظر و دخالت در زندگی دیگران ارضا کنه. اگه میانگین مطالعه رمان در جامعه ما بالا بره، میانگین جرائم کم میشه چون مردم هوش و ذکاوت خودشونُ به جای فساد و قتل و خلق درام های کُشنده، صرف قوه خیال می کنن.”
ادامه می دهد: ” اعتقاد ندارم که حاشیه آزادی نویسنده های مرد بیشتر از نویسنده های زنه. مردها به جای پرداختن به بدن های خودشون مشغول خیال پردازی درباره قدرت های جنسی، سلطه بر عالم و توصیف بدن زنان هستن. رمان های جسورانه و واقعی در بین نویسنده های مرد، کمه. رمان های زیبا و متفاوت، چه درمیان نویسنده های مرد و چه نویسنده های زن، کمه. معتقدم که مردان نویسنده عرب، اونطور که فکر می کنن آزاد نیستن. هر نویسنده زن عرب به شیوه خودش اثرشُ خلق می کنه و نباید اونا را به یه چارچوب موضوعی مشخص محدود کرد و إلا اونا چیزی جز یه مقلد نیستن. هر زنی درباره چیزی که دوست داره می نویسه و موقع نوشتن صدای خودشه البته به قول مایا آنجلو ” اگه یه زن از حقوق خودش دفاع کنه در حقیقت از حقوق همه زنان دفاع کرده”. شخصاً به خلق آثار مکتوبِ چالش برانگیز علاقه مندم. نوشته ای که در جستجوی اصالت زنه و درباره بدن، افکار و عواطف لرزان اون حرف می زنه. من عاشق جستجو، تلاش و ماجراجویی هستم. لطيفة الزيات، أليفة رفعت، نوال السعداوي و زينب فواز رو دوست دارم. سمية رمضان، علوية صبح وهدى بركات رو دوست دارم. مي زيادة رو دوست دارم. همه ی ما باید با صدای بلند و قابل شنیده شدن و ثابت بنویسیم.”
ادیب تونسی، فاطمه بن محمود معتقد است که قید و بندهای جامعه و نگاه مردسالارانه می تواند موانعی برای نوشتن زنان ایجاد کند. وی به خلاقیت ادبی نویسنده که باعث می شود آزادانه، بدون اینکه در ورطه پرده دری و ابتذال بیفتد، درباره بدن بنویسد، اشاره کرده و می گوید: “برای همین باید بین نوشتار اروتیک و نوشتار پورنوغرافی فرق بذاریم. اولی به صمیمت لحظه و عمق انسانی اون لحظه می پردازه و از بدن به عنوان وسیله ای برای بیان نظرش استفاده می کنه ولی دومی مستقیماً، بی پروا و بدون خلاقیت به چیزی که در دیدارهای صمیمی اتفاق می افته، اشاره می کنه. به همین خاطر من طرفدار ادبیات اروتیک و مخالف ادبیات پورنوگرافی هستم.”
در ادامه می گوید: ” موضوع اصلی رمان الملائکة لا تطیر درباه ختنه دختراست. مشکلی که توسط برخی مبلغین که پس از سلطه اسلامگراها و قدرت گرفتن اونا به تونس مسافرت کردن، به وجود اومد. همین مشکل باعث شد که علی رغم اضطرابِ انتخاب بدن زن به عنوان موضوع، با جرات در این باره حرف بزنم و به سمت یه تابو حرکت کنم. اینجا خلاقیت ادبی میاد وسط و باعث میشه نوشته نه به عنوان یه وسیله برای تحریک بلکه به عنوان وسیله ای ضد سلطه و توهین به بدن زنانه، استفاده بشه. این یعنی اینکه نوشتن از بدن فی نفسه هدف نیست. هدف نوشتن فراتر از توصیف بدن زنانِ ختنه شده ست. وسیله ایه برای بیان حق تفکر سلب شده و وجود روحی – روانی درهم پیچیده شده زن و شدت آسیبی که بهش رسیده.”
ادیب تونسی در ادامه افزود: “موقع نوشتن نمیذارم هیچکی نوشته مُ نگاه و نقد کنه. این کار باعث میشه موقع نوشتن آزادی عمل داشته باشم. کسی که متنُ به ( شخصیت واقعی / زندگی واقعی ) نویسنده نسبت میده، یه نقد دمِ دستی و سطحی ارائه میده. در طول نوشتن نظارت، چه برای نویسنده مرد و چه نویسنده زن، کار خودشُ می کنه و اثرشُ میذاره ولی پس از انتشار یه اثر ادبی، عواقبش برای زنها شدیدتره، چون اونا طبقه ضعیف تر جامعه هستن.”
فاطمه سخن خود را اینگونه پایان می دهد: “تُو جامعه عربی، همه از بررسی تابوها هراس دارن. اما خُب یه عده آدمای خلاق باید جرأت به خرج بدن و از مواضع ممنوعه، نه به عنوان هدف بلکه به عنوان پاتک علیه جهل، تعصبات و سلطه حاکم و دیکتاتوری استفاده کنن. تاکید می کنم که جسارت برای افراد خلاق نه یه صفت فوق العاده که از پیش شرط های یه آفرینش خلاقانه س.”
هیلانة الشیخ، نویسنده ای که در برخی آثار خود به موضوع رابطه جنسی پرداخته، می گوید: “یه جاهایی مجبوراً صحنه های جنسی رو آوردم. مخصوصاً تُو کتاب “تبسمت جهنم” که موضوع اصلی درباره شیزوفرنی امیال و غرق شدن تدریجی در روابط جنسی ایه که نهایتاً قهرمان داستانُ نابود می کنه. این موضوع نه آسونه و نه مورد علاقمه، اما برای توصیف برخی مفاهیم راهی جز این نیست. من اونا رو برای تحریک کردن دیگران نیاوردم. بیشتر اون صحنه ها دردناک و نابود کننده هستن. مثل چیزی که در “تموز و کرز” و “أمرأة أمسکت فی ذات الفعل” گفته م. صحنه ها کوتاه اما مملو از چالش و تکمیل کننده مطالب قبل و بعد خودشونن.”
هیلانة معتقد است که قید و بند های جامعه شرقی هم برای زن و هم برای مرد وجود دارد و تعداد کمی از نویسندگان توانسته اند که از تمام یا یخشی از آن رهایی یابند: “شاید بین زن ها من پُر دل و جرأت ترینشون باشم با اینحال هنوز که هنوزه محدودیت ها و باید و نباید های نشر جسارت منُ محدود می کنه. این باید و نباید ها گاهی از طرف اوناس و یه وقتایی هم از طرف ماست. ما آزادی کامل برای استفاده از قلم هامونُ نداریم. سیستم ها ما رو محاصره کردن و حکومت ها آثارمونُ مصادره می کنن.”
این نویسنده سعودی تاکید می کند، از آنجا که از سویی خالق شخصیت های آثارش خود اوست و از دیگر سو همان شخصیت ها دلیل موفقیت او هستند، نه تنها از انتساب متن به نویسنده ترسی ندارد که عکس این موضوع در رابطه با او صادق است.
هیلانة الشیخ اضافه می کند: ” تعداد اندکی از زنان نویسنده تونستن از جنسیت فراتر برن که اونا هم الزاماً از پس همه حاشیه ها برنیومدن. جسارت فقط توصیف صحنه های جنسی نیست. جرأت یعنی پرداختن به تاریخ، مثل کاری که رضوی عاشور تُو کتاب سه گانه ش انجام داد. جرأت یعنی پرداختن به سیاست، مثل کاری که کجه جی تُو “النبیذة” انجام داد. جرأت یعنی پرداختن به اقلیت ها، مثل کاری که هدی برکات در “برید اللیل” انجام داد. جرأت یعنی رو کردن چهره واقعی جامعه ها، مثل کاری که حنان الشیخ در غالب آثارش انجام داده.”
او تاکید می کند که زنان نویسنده عرب وارد منطقه ممنوعه نویسندگیِ جنسی شده اند اما اکثریت آنها به صورت کلی به آن پرداخته و جز سلوی نعیمی، در شاهکار خود “برهان العسل”، از چارچوب تابوها خارج نشده است.
نورا ناجی رمان نویس مصری، که در دو رمان خود ” الجدار ” و ” بنات الباشا ” به رابطه جنسی پرداخته، می گوید: ” بعضی زنان نویسنده به خاطر ترس از جامعه و اطرافیان و انتساب متن به خودشون در نزدیک شدن به تابو جنسی احتیاط می کنن. وقتی که رمان اول خودم “الجدار” رو نوشتم، ترسی نداشتم و خانواده م اَزَم حمایت می کردن و من با جسارت و بدون اینکه گرفتار ابتذال بشم می نوشتم. به من هجمه شده و متهم به الحاد و تشویق جامعه به انحطاط شدم اما از نوشتن برای خودم دست برنمیدارم که اگه اینکارُ بکنم شکست می خورم. کمال گرایی نویسنده، فشاره جامعه و وسوسه جوایز مسائلیه که نویسنده باید اونا رو نادیده بگیره. موقع نوشتن رمان ” بنات الباشا “، که حوادث داستان داخل یه سالن زیبایی اتفاق می افته، تحت تاثیر این چیزا قرار نگرفتم و جسورتر و بدون اینکه گرفتار ابتذال بشم با توجه به ضرورت، به موضوعاتی مثل خیانت همسران، تعرض و همجنسگرایی اشاره کردم. من از موضوع سکس برای جلب توجه استفاده نمی کنم و عکس العمل های منفی برام مهم نیست.”
سپس ادامه می دهد: ” به صورت کلی زنان نویسنده عرب تمایل دارن که شجاع تر باشن، البته در قالب همون شیوه ادبی لطیف و نرم و بدون ابتذال. شاید دلیل این همه خشونت و هجوم دائمی به زنان نویسنده عرب اینه که ما[4] درباره اون چیزی که دوست داریم و خواست واقعیمونه می نویسیم.”
بانوی شاعر تونسی، ریم القمری، معتقد است که چیزی به عنوان نوشتن برای رابطه جنسی یا در مورد رابطه جنسی وجود ندارد. آنچه هست نوشتار اروتیک منظوم و منثور است که در آن، آگاهانه یا ناآگاهانه، به رابطه جنسی به عنوان عملی انسانی و معنوی می پردازیم: ” وظیفه من نیست که نوع و سبک نوشته هامُ مشخص کنم. این کار منتقدهاست و بیشترشون دیوان منُ، ” ما لم یقله الحلم ” ، در دسته اروتیک رده بندی کردن که من اعتقادی به این موضوع ندارم. من به رابطه جنسی به عنوان یه امر فیزیولوژیک نگاه نمی کنم بلکه، با جسارت و هیچ اما و اگری، اونُ یه عمل حسی و روحیّ می دونم. این دیوان بیانگر احساسات و خواسته های یک زنه. این موضوعیه که بیان اون تُوی جوامع ما به شهامت و شجاعت نیاز داره چون زن ها تنها به صورت غیر مستقیم اجازه بیان احساسات خودشونُ دارن. من به نویسندگی آزادِ بدون هیچ محدودیتی اعتقاد دارم و جدایی بین جسم، عقل و قلبُ نمی پذیرم. ما یک کل یکپارچه هستیم.”
القمری تاکید می کند که علاوه بر محدودیت های هولناکی که جامعه بر زنان نویسنده تحمیل می کند. خود نویسندگان زن نیز به سبب اطرافیان، خود را سانسور می کنند، زیرا که برخی بین اثر ادبی و زندگی شخصی نویسنده بی سبب ارتباط برقرار کرده و بر همین اساس نتیجه گیری های اخلاقی ای را بر او تحمیل می کنند.
متاسفانه زنان نویسنده عرب هنوز از بند محدودیت های جامعه ی مردسالارانه نرهیده و از نظرات دیگران درخصوص اثر ادبی خود بسیار خجالت می کشند و از ترس اینکه شخصیت های اثر را با خود حقیقی او ارتباط دهند، از تشریح جامعه آنگونه که هست، خودداری می کنند.
القمری در ادامه می گوید: ” درسته که چیزی که می نویسیم از درون ما سرچشمه می گیره ولی این به اون معنا نیست که ما زندگی نامه خودمونُ می نویسیم. برای من نظرات جامعه ترسی نداره. من از این مشکل رها شدم و با مسلح شدن به شجاعت و آزادی یه اثر ادبی رو خلق می کنم. بر عکس زنان عرب، مرد عرب از آزادی فراوانی برخورداره و ممکن که گناهش[5] بخشیده بشه. نویسنده مرد بدون محدودیت می نویسه و افکارشُ به رشته تحریر درمیاره و از نظرات جامعه هم ترسی نداره و نهایتاًچیزی که می نویسه به عنوان قدرتِ بازنمایی جامعه و تسلطش بر اینکار معرفی میشه، اما زن برای آزادیش باید بجنگه. اغلب زنان نویسنده عرب نوشتن درخصوص رابطه جنسی رو منطقه ممنوعه می دونن. اما بعضی این تابو رو می شکونن. ما حقیقت رو می نویسیم، همونطوری که هست. البته موضوعات همجنسگرایی هنوز برای هر دو گروه نویسندگان، مرد و زن، از حساسیت بالایی برخورداره و ادبیات عرب هنوز راهی طولانی برای رسیدن به آزادی در پیش داره.”
(برای مطالعه مقالات دیگر به بخش مطالب غیر داستانی کوتاه بروید)
[1] هل تخشى الكاتبات العربيات الدخول في مناطق الكتابة الجنسية الشائكة؟ (نام مقاله) / نویسنده: آية ياسر / تاریخ انتشار مقاله اصلی : الأحد 21 مارس 202112:32 م
[2] انتساب متن به نویسنده به این معنی است که منتقدین و یا خوانندگان شخصیت اصلی داستان و یا کلیت داستان را الهام گرفته از شخصیت یا زندگی نویسنده بدانند.
[3] عبارت در متن عربی “إسقاط النص علی الکاتبات” است.
[4] نویسندگان زن
[5] گناهِ ورود به منطقه ممنوعه نوشتار جنسی