” موسی صدر آمد، در زد. غروب بود. یکی از زیباترین مردهای دنیا. چشم های خاکستری، درشت، زیبا. لباس روحانیتش هم شیک بود. از این سینه کفتری ها. در زد. من در را باز کردم. گفتم تو حق نداری اینقدر خوشگل باشی ! خندید. گفت : جلال هست ؟، گفتم : آره بیا تُو. آمد تُو. [1]“[2]
ادیب ایرانی، سیمین دانشور، سال 2007 با کلماتی پُر احساس، دیدار اول خود با امامِ گمشده موسی صدر را در گفتگویی اختصاصی با فصلنامه “گوهران” توصیف کرده است. این ادیب ایرانی در 86 سالگی و به بهانه یادبود دوستِ شاعرش نیما یوشیج یکی از خاطرات رنگ و رو رفته دوران جوانی خود را بازگو کرده و درباره حسادت نیما به امام موسی صدر می گوید:
- نیما همیشه پیش ما بود و روزی هم که امام موسی نزد ما آمد، بود. شیفته خوشگلی صدر شده بودم. خیلی خوش چهره بود. اَزَش چشم برنمی داشتم و مثل همیشه حواسم به نیما نبود، برای همین ناراحت شد و اینُ تُو خاطراتش نوشته
رمان نویس ایرانی، سیمین دانشور، ما بین سالهای 1921 و 2012 م زیست. در دانشگاه تهران درس خواند و در زمینه ادبیات و فرهنگ فعالیت نمود. با جلال آل احمد، ادیب مشهور ایرانی، ازدواج کرد. سیمین یک پدیده متمایز فمینیست در ایران بود. وی نخستین بانوی رمان نویس ایرانی است که در سال 1969 م با انتشار “سووشون” نمود و سنگ زیر بنای ادبیات زنانه ی ایرانی را بنا نهاد. بعدها رمان او یکی از معروفترین رمان های معاصر ایرانی گردید. این رمان به زبان های گوناگون ترجمه گردیده است. سورپرایزی که سیمین 5 سال پیش از وفاتش از آن پرده برداشت، خبر ترجمه این رمان به زبان عربی توسط امام موسی صدر، سالها پس از انتشارش در ایران، بود.
زن ، زندگی
سال 1969 م رمان سووشون منتشر و چهره جدیدی از زن ایرانی ارائه کرد. رمان به موضوعات مناطق جنوبی ایران در خلال جنگ جهانی دوم، زمانی که بریتانیا بر جنوب ایران چنبره زده، می پردازد. قهرمان این رمان بانویی است که بر علیه جامعه و ظلم بر می آشوبد و با شجاعت قدم در مسیر آزادی می گذارد. این رمان ده ها بار تجدید چاپ شد و در زبان های گوناگون به عنوان الگویی که چهره جدیدی از مقاومت زنِ ایرانی در زمان خویش را به نمایش می گذارد، مورد مطالعه و پژوهش ادبی قرار گرفته است.
در همان سالی که رمان سووشون مورد توجه قرار گرفت، امام موسی صدر به ریاست مجلس اعلای شیعیان لبنان منصوب شد و زندگی سیاسی او متلاطم گردید. امام موسی صدر ده سال قبل از این موضوع تهران و دوستانش در آنجا را ترک کرده بود تا وارد بلوای سیاسی کشور مادری خود گردد. با این حال به تهران که از دانشگاهش به عنوان اولین دانشجوی معمم رشته حقوق فارغ التحصیل گردیده بود، سر می زد.
برادر زادگان جلال آل احمد رفتن امام موسی صدر به منزل جلال را تائید می کنند. محمد حسین دانایی ، خواهر زاده جلال ، در فیلم مستندی که توسط بنیاد فرهنگی پژوهشی امام موسی صدرِ تهران تهیه گردیده، می گوید:
- خونه داییم، جلال، بودم که در زدن. سیمین درُ باز کرد. یه مردی بود که دنبال خونه آل احمد می گشت.سیمین بِهِش گفت: شما؟ تو حتماً باید امام یا پسر امام باشی. آخه آدمای عادی اینقدر خوشگل نیستن
دانایی می خندد و اضافه می کند که:
- داییم اونُ به عنوان یه فعال سیاسی و روحانی لبنانی به همه معرفی کرد. امام موسی صدر بود
بُعد ادبی امام موسی صدر
در این مستند سخنی از دلیل رفتن امام موسی صدر به منزل جلال آل احمد به میان نمی آید، اما شکی نیست که امام موسی با شخصیت های فرهنگی و اجتماعی ایران در ارتباط بوده است. برخی از ایشان بعدها در یادداشت های روزانه خود از ملاقات با بنیانگذار جنیش أمل صحبت کرده اند که از آنها می توان به نیما یوشیج اشاره کرد.
دکتر عبدالإله الجوهری در کتاب “تقنيات التعبير والأسلوب الإقناعي في كتابات الإمام السيد موسى الصدر بیان می کند که بخشی از آثار به جا مانده از امام موسی صدر اشعاری به فارسی و عربی است. از آن جمله می توان به غزلی با نام مهتاب که امام موسی به زبان فارسی در وصف همسر خود، پروین خلیلی، سروده اشاره کرد. نسخه خطی این شعر، به خط امام موسی صدر، در کتابخانه آیت الله مستجابی نگهداری می گردد. طبق اظهارات این پژوهشگر اشعار عربی امام موسی صدر به علت درگیری های داخلی لبنان از بین رفته و در دسترس نیست.
در جستجوی ترجمه رمان سووشون توسط امام موسی صدر
سیمین دانشور در همان گفتگوی صورت گرفته با فصلنامه گوهران می گوید:
- امام موسی صدر چهار روز خونه ما موند و بعد ما رو دعوت کرد قم و ما رفتیم خونه ش. رمان سووشونُ هم به عربی ترجمه کرده بود
محمد عظیمی، روزنامه نگار، با شنیدن این حرف سکوت کرده و تکرار می کند:
- واقعاً امام موسی صدر اون رمانُ ترجمه کرده بود؟
سیمین تاکید می کند که:
- بله، ترجمه شُ برامون آورده بود
اگر در این خبر کوتاه نام امام موسی صدر، فردی که به واسطه شخصیت لبنانی – ایرانی خود از فرهنگ عربی و فارسی بهره مند بود و توانست حرکت سیاسیِ مردم محوری را بنیاد نهد که پس از گمشدنش در سال 1978 در لیبی بیش از پیش با استقبال مواجه گردد، وجود نداشت، از اهمیت خاصی برخوردار نبود.
پژوهشگران عرب به دلایل سیاسی به شخصیت فارسی امام موسی صدر توجهی نکرده اند اما اینکه فردی که در ایران متولد گشته و دانش آموخته آنجاست، با وجود تمام دغدغه های سیاسی و ادبی هَمّ خود را معطوف ترجمه رمان سیمین دانشور کند، نشان از دیدگاه خاص وی در حوزه زن و آزادی دارد.
عدم توجه رسانه های عربی به خبر ترجمه این رمان توسط امام موسی صدر و سخنان حوراء صدر، دختر امام موسی صدر درخصوص بی اطلاعی خانواده از وجود این ترجمه، باعث شد این اثر عاقبتی چون مترجمش پیدا کند: مفقود الأثر
رصیف 22 با شاخه فرهنگی جنبش أمل و موسسه حفظ آثار امام موسی صدر جهت پیگیری بخش های بجا ماده از این اثر تماس گرفت که نهایتاً جواب مشخص و اطلاعات خاصی کسب نکرد. این موضوع می تواند ناشی از عدم توجه به این جنبه از شخصیت این پیشرو سیاسی است.
در منزل سیمین و جلال
- این در اصلی خونه س ؟
از مسئول خانه “سیمین و جلال” که به موزه تبدیل شده و از سال 2018 از بازدید کنندگان استقبال می کند، این سوال را می پرسم که پاسخ می دهد:
- بله
پس امام موسی صدر به همراه آن ترجمه اینجا ایستاده تا آن را تقدیم زوج ادبی کند.
به راست می پیچم و وارد اتاق پذیرایی می شوم. در زمان سفر کرده و به دنبال رد پای آن مرد خوش چهره می گردم. شاید اینجا بر روی این صندلی سبز نشسته و یا شاید در حیاط زیبای منزل از او پذیرایی کرده اند.
در پشت اینجا کتابخانه ای است. در میان نام ها اثری از کتابی عربی به چشم نمی خورد. خانه تا حدودی خالی به نظر می رسد که شاید ریشه در درگیری بین وُرّاث داشته باشد که رسانه های چندی پیش از آن خبر داده بودند. در هر صورت ارزش این مکان به اسباب و اثاثیه آن منحصر نمی گردد بلکه بیش از هر چیز وابسته به خاطرات گروهی از روشنفکران ایرانی است که شاید شمای بازدید کننده آن را به یاد نیاورید.
شاید در آینده نسخه عربیِ گمشده ی ترجمه آن پیشوای غائب پیدا شود، شاید هم مانند خود او برای همیشه مفقود بماند. اما آنچه مشخص است، دست یافتن به ترجمه مهمترین اثر ادبی سالهای ابتدایی دهه هفتادِ ایران، آن هم به قلم فردی عرب که فرهنگ ایرانی در او راه یافته، سبب غنای بخش عربی کتابخانه ادبیات فارسی می گردد و پرده ناشناخته ای از علائق این پیشوای گمشده، امام موسی صدر، را به تصویر می کشد.
[1] اصل مقاله با عنوان ” لُغزُ ترجمة الإمام موسى الصدر روايةً نسويةً إيرانية ” به قلم دیانا محمود تهیه گردیده است
[2] فصلنامه گوهران، شماره 13، صفحه 34